براي ثبت بهترين لحظه هاي با تو بودن

تو بهترین من تو نازنین من تو نفس من یک سالت شد

1394/12/8 7:47
نویسنده : مامانت
44 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام نفس مامان سلام زندگی من....این روزا مثه فرفره چاردست و پا میری و میای و تقریبا همه رو از پا در میاری..خونه خودمون که آویزون میز تلویزیون و کشوهایی میای توی آشپزخونه از زیر میز و صنذلی ها میری و میای و آویزون کابینتا میشی و چشمت تا میافته به ماشین لباسشویی به ما نشونش میدی و فرار میکنی

کاش میدونستی این روزا چقدر برای ما شیرینه..کارات ...اداهات...محبتات که با ناز کزدن و بوسیدن نشون میدی...و خنده هات...خدایا یعنی از این خوشبختی بالاتر هم هست. شبا که میخوابی میام کنارت و نفساتو بو میکشم...صورت ماهتو آروم میبوسم و خوشبختی و آرامش رو نفس میکشم .تو ماه منی تو عزیز منی...طاقت یه لحظه دوری و نارحتیتو ندارم

از کارای بامزه ات بگم به شدت عاشق خیار شدی شده تا چند ساعت توی بدترین شرایط دستت بگیری و باهاش بخوابی این کارو میکنی.دیگه اینکه مگنت روی یخچال میزنی و منتظر ما میشی برات دست بزنیم که گاهی وقتا کف دستمون خارش میگیره بسکه برات دست میزنیمچشمکخسته

دیگه اینکه یه کتاب داری که عاشق صفحه قورباغه اشی یعنی اگه دویست بار ازت بپرسیم آراد قورباغه کو ورق میزنی تا به اون صفحه برسی البته دیروز کفشدوزک و پرتقال هم یاد گرفتی که کلی ذوقتو کردیم و مامان زهره هم کلی تعجب کرده بود.

دیگه اینکه دو روزه به شدت وابسته پدرجان شدی یعنی پنج شنبه شب گفتم مامان اینا همینجوری بیان خونمون اینقدر چسب بابام شده بودیو تا میخواستیم بگیریمت گریه میکردی که واقعا مستاصل شده بودیم.کلا سه روزه هرجا بابامو میبینی همین کارو میکنی

یه کار خوشمزه دیگه هم که میکنی تا جایی بالش و متکا میبینی زود میری سرتو میذاری روش که وااااااای تو اون لحظه من اینقدر دندونامو بهم فشار میدم که میمیرم

بوسخلاصه که خیلی شیرین شدی و آخر همین هفته برات داریم تولد میگیریم وااای عشق مامان تولد اونم اولین سال تولدشه

خدایا شکرت که یک سالگیتو دارم میبینم

از عکسای تولدت میام و اینجا هم میذارم

فعلا خیلی ذهنم درگیره مامان زهره داره میره شیرازو من دربدر دنبال پرستار خوب

خدایا خودت کمک کن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)