براي ثبت بهترين لحظه هاي با تو بودن

بدون عنوان

1394/4/24 12:35
نویسنده : مامانت
25 بازدید
اشتراک گذاری
سلام عسل مامان عشق مامان كه با خنده هات هرچي خوشي وشيريني توي دنياست مال من و بابا ميشه ديشب براي اولين بار خواهربرادراي اصغر آقا شمارو ديدن خونه فريبا افطار دعوت بوديم و آخر همه مهمونا رسيديم شما اولش آروم بودي و داشتي جمعيت رو شناسايي ميكردي كه يه هو احساس ناامني كردي و زدي زير گريه
من و بابا كلي سعي كرديم آرومت كنيم اين اتفاق تا شب دو بار ديگه ادامه داشت الهي بميرم ماماني چرا از جمعيت اينجوري واهمه داري 
ديشب به عمه فريبا لبخند زدي قربونش بشم بعد هم سعي داشتي آلو تو دست عمه رو بگيري كه همه محو اين حركت تو بودن مريم هم دائم ميومد پشت گردنتو ميبوسيد
قربونت برم كه روز به روز خوردني تر ميشي كلي مامان زهره دلش تنگ شده برات ديگه تاآخر هفته ميبيننت الهي قربونش بشم من
الان رو دستم خوابيدي و من هي سرمو نزديك نفسات ميكنم و بو ميكشم واااي چه بوي دلنشيني
چقدر خوشبختي كنار نفساته مامانم
پسندها (1)

نظرات (0)